متن ترانه آسمون آبی از صادق و امیر خلوت

          Admin 
            بازدید : 11574
          چهارشنبه 07 خرداد 1393
           نظرات (0)
        

باز جلوم جادس
واز تو روم راه هست
خط نور کنارست
یه مرد تویه آینست
که غرقه تو نگاهش
با چند تا شیشه باش
تو صندوق عقب
یه م.ست لا یعقل
خدا سیگار شبا بیدار
هوا عجیب صدام میاد
حاله خوبه مردن
نباختم بلکه بردم
هنوز دارم نفس میکشم
واستادم رویه قلت
خوشحال میشم اگه که ببینم همتون اینروزا موفقین
خوشبختی تو یه کوله جا میشه باقیتون تو کوچه معطلین
من همون درویش ع رق به دست
که تو زندگی داده بت هدف رو درس
زندگیم همینه دنیایه غریبه رویا یک فریبه روزایه پدیده
زیدم نیست درد اسمم نیست کم
عشقم اون بالا حسم میکرد
حتی وقتی حالم خوش نبود نزدم به جایی که قلبت میشکست
از مادر برات مادرترم
از همونا که دورتن آدم ترم
هابیل دلت قابیل چشت
خونی که پاکه تو رگهات منم
باز تو میونه دود و دم
وای من نگام به دور و ور
دونباله دیروز تو ردپایه حرفا
دوباره پیروز از منجلاب فردا
ایستادن کنار هم میشه مثله روزو شب
میده معنی خوب و بد ارتباط کوه و سنگ
من کله خنده هام از لحظه هایه تلخ بود
من کله ساختنام از روزگار سخت بود

می خوان آدما کنارت باشن ولی تو همه راهارو تک میری

همه م اینو می دونن تو اینکه مشتی هستی شکی نیست

فقط از همه بریدی گوش دل از همصدا ها کندی هیچ

به چشای خودتم نداری اعتماد از نگاها ترسیدی

میگی فهمیدم چی هرکی نزدیکم میچرخید

از جیبم میکند و وقتی سختی تسلیمم میکرد می خندید

میگفت تسلیت میگم ، سر مسیرشو کج میکرد

پر میزد ، دور می شد از پیشم ، در میرفت

تو جنگی باخودت اعصابو روح و فکرو میکنیش چکی

نداری حوصلشو زندگی رو میکنیش سگی

تکراری روزا اجباری ، شب به شب ، صب به صب

آتیش میکنی دور دور دور خودت پشت رول