تار شدی تو شاید از تو صحنه محو شی
بام بودی تا آخر از تو دره غرق شی
آروم آروم آروم
رفتم با باد و بارون
پس بخند مصنوعی
حتی اگه هست زوری آره با من
همرنگ من بودی
آروم و سرد بودی با این باور
با تو خاطرمو داشتم
صحنه هارو کاشتم
حتی وقتی دوستات
بد مارو خواستن
ساعتامون و میشکونیم
سرعت نور و می دونیم
میشکونیم کهکشون فاصله ی بین مارو
طلوع ما غروب ما شد
خواب نبود آرزومون دروغه پاشو
رابطه رو جوییدیم تا مولکولاشو
چیز جدیدی نمیاد تو روز ما توو
پس بخند مصنوعی
وانمود کن مست بودی
حتی اگه هست زوری
همرنگ من بودی آروم و سرد بودی
با این باور
با تو خاطرمو داشتم
صحنه هارو کاشتم
حتی وقتی دوستات
بد مارو خواستن
جمله هارو ساختم
آدما رو باختم
حتی وقتی رفتی رد پاتو خواستم
چشای داغونت خوب یادم میاد
وقتی با همه دوتا بودن با من زیاد
میکشیدیم همو مثه پاکت سیگار
هیچ وقت نمیشدیم ما با ساعت بیدار
وقتی حالم بد بود شونه ی لاغرت
می دونستم واسم خونه ی آخره
میوفتادم رو اون گوشه ی دامنت
دنیا وایمیساد با هرچی روزه و ساعته
حرف تو یا حرف من
خنده تو به اخم من
اولا خوب آخر مثل لخته خون تو رگ هم
کلی حرف پشتمون
دنیا کرده پشت بمون
انگشتمون میرفت بالا
با هم میدادیم فش به اون
حالا میدیم فش به هم
صورتت جا مشت من
پشت در صدات می کردم بیا بیرون خوشگلم
یادت رفته من کیم
یاد رفته من چیم
شدیم دو نفر که توی خواب همم غریبه ن
با تو خاطرمو داشتم
صحنه هارو کاشتم
حتی وقتی دوستات
بد مارو خواستن
جمله هارو ساختم
آدما رو باختم
حتی وقتی رفتی رد پاتو خواستم